در ابتدا دکتر هیوا حسنپور در مورد ترجمه و اهمیت این مهم سخنانی ایراد نمودند و بر این باور بودند که هر ترجمهای می تواند سطح و ارزش هر نوشتهای را بالا ببرد یا نویسنده و نوشتهاش را متزلزل نماید. ایشان از بُعد روایت شناسی، کتاب ویس و رامین را مورد ارزیابی قرار دادند و گفتند: در ادبیات فارسی این کتاب از اولین تجربههای داستاننویسی به شمار می آید و در زبان آغازینش، دارای مشکلات عدیدهای است که ممکن است ریشه و بنمایههایش به قبل از اسلام بازگردد. حسنپور معتقد است که این کتاب در تاروپود خود و همینطور نوع شخصیتها و روایتشناسی، مشکلات زیادی دارد ولی به این خاطر که جزء اولین تجربههای داستاننویسی فارسی به شمار میآید، کاری مهم و قابل تقدیر است. براساس سخنان دکتر حسنپور، ترجمه کردن داستانهای منظوم، جزئیات زیادی می خواهد و کاری است دشوار و در این ترجمه هم مترجم بر اساس خودآگاهی و ناخودگاه به این نتیجه رسیده است که این اثر را به صورت نثر ترجمه نماید. ایشان در ادامه سخنانشان خاطرنشان کردند: یکی از ارزشهای کتاب ویس و رامین در این است که مبدع آداب و رسومی است به نام «ده نامه نویسی» که بعد از ویس و رامین این رسوم تکرار شده است و حتی تا «سی نامه» هم پیدا شده اند.
حسنپور اضافه می کند: اگرچه مترجم به شیوهی نثر این کتاب را ترجمه کرده است ولی در هر جایی که نتوانسته است احساس خود را ابراز نماید، به شعر پناه برده است و اینگونه بخش کمی از ترجمه به شعر انجام شده است. به طور کلی میتوان گفت که این اثر تا حدی اثری لیریکی است که یکی از سرسختترین نوعهای ترجمه است، چون بایستی به زیبایی، احساس نویسنده را به زبان دیگری منتقل نماید. ایشان معتقدند که به خاطر نوع ترجمههایی که در ادبیات وجود دارد، آثار عدیدهای از بین رفتهاند و این ترجمه هم مانند بسیاری از آنها، دشوار و به لحاظ نوع نوشتهاش، ترجمهای باارزش است
در ادامه سرکار خانم دکتر سروه منبری در مورد ترجمه شعر و زبان شاعرانه می گویند: به طور کلی زبان شعر متفاوت است و تاثیرگذاری آن بر روی احساس خواننده بیشتر است و در شعر و به شیوهای متفاوتتر از ژانرهای دیگر، ترکیب فرم و محتوا را داریم که این باعث دشوارشدن ترجمه شعر شده است. ایشان در ادامه گفتند: وقتی که در مورد شعر سخن گفته می شود، این سوال به میان می آید که آیا شعر ترجمه میشود یا خیر؟ و در این مورد به افکار و نظریات متفاوت و مختلفی اشاره می کنند. ایشان می گویند: آنهایی که معتقدند نباید شعر ترجمه شود، باید این را هم در نظر داشته باشند که سرآغاز ترجمه شعر به دو هزار سال قبل برمیگردد و دارای قدمت تاریخی بسیاری است. ایشان خاطرنشان کردند که آنهایی که بر روی ترجمه شعر به اتفاق نظر رسیدهاند معتقدند که شعر باید شعرگونه ترجمه شود، یعنی وقتی که ترجمهای از یک شعر را می بینیم، این انتظار را داریم که نوع نوشتن آن از زبان مقصد آن مانند خود شعر باشد و به این خاطر است که میگویند تنها خود شاعر میتواند شعر را ترجمه کند. ایشان در مورد نظریات دیگری در مورد ترجمه شعر میگویند: یکی از آن نظریات رایجی که مطرح است این است که باید شعر به شیوهی نثر مورد ترجمه قرار بگیرد و بر روی این تاکید میکنند که هیچ ترجمهای نمیتواند فرم و محتوا را بازگو نماید، ولی از نکات مثبت ترجمه شعر به شیوه نثر در این است که میتوانیم محتوای شعر را با فرمی تازه نشان دهیم. دکتر منبری همچنین در مورد نکات ضعیف این نوع از ترجمه معتقدند که شعر تاثیرگذاری زیادی را بر روی احساس خواننده دارد، ولی نثر اینگونه نیست. همچنین خاطرنشان کردند که در هر ترجمهای باید سه اساس در نظر گرفته شود. منبری بعد از آن در مورد ترجمه ویس و رامین سخن به میان آورند و گفتند: در این ترجمه، به خوبی استراتژی ترجمه رعایت شده است ولی باید به آن هم اشاره کنم که سرعت متن کُردی آن مانند خود شعر نیست، به این معنی که با سرعت زیاد به موضوعات و مباحث می پردازد. ایشان در ادامه، قسمتی از متن اصلی با متن ترجمه شده را مورد تطبیق قرار دادند و معتقدند که در جاهای بسیاری نوع ابراز کلمات متفاوت است و با متن اصلی انطباقی ندارند و مترجم به گونهای متن را عامیانه میکند که باعث میشود که در آن چیزهای غیر آشکاری وجود نداشته باشد. هچنین ایشان در مورد ترجمه لهجهها حرف زدند و معتقدند که اختلاف آشکاری در آن وجود دارد
در آخرین بخش از نشست مترجم کتاب، دکتر نجمالدین جباری در جواب سوالات و انتقادات اساتید گفتند: ترجمه کتاب ویس و رامین ترجمهای بود که برای لذت خود بوده و سعی کردهام که آنرا ترجمه کنم که این روند نوزده سال به درازا کشید. ایشان همچنین گفتند: برای اینکه اثبات کنم که زبان کُردی دارای قدرت بسیاری است، این اثر را برای ترجمه انتخاب نمودم. ایشان این کار را مانند اولین و آخرین اثر ترجمه خود نام بردند و گفتند: در این ترجمه کلمات مخصوص را ترجمه نکردهام ولی نویسنده خیلی وقتها مانند مشبهبه کلماتی را آورده است که هدفش تشبه بوده است و آن را به چیزهایی تشبیه کرده است که شاید برای خواننده کُرد عادی نباشد. جباری بر روی این موضوع تاکید میکند که تلاش کرده است که در ترجمه، وزن شعرها را رعایت کند و آن شعرها را به زیبایی ترجمه نماید. مترجم کتاب ویس و رامین در پایان گفت: خیلیها معتقدند که در زبان کُردی هم قافیه وجود ندارد و من با این ترجمهام سعی کردهام که آنرا نشان و اثبات کنم که زبان کُردی هم قدرت دارابودن هم قافیه را داراست.
لازم به ذکر است که پژوهشکده کُردستانشناسی قبلا هم برای دو کتاب دیگر به نامهای «کُردها و خاستگاه آنها» و «اصلاحات ارضی در کردستان» را برگزار کرده است.