همایش بزرگداشت و تجلیل از اساتید بزرگ کرد "احمد قاضی" و "احمد شریفی"
همایش بزرگداشت و تجلیل از اساتید بزرگ کرد "احمد قاضی" و "احمد شریفی"
دکتر فردین اخلاقیان در ابتدا به مهمانان خوش آمد گفت و از پژوهشکده کردستان شناسی تقدیر و تشکر کرد و افزود: همگان به زحمات و تلاش های بزرگ مردانی اینچنین آشنا هستیم و از آن ها همیشه به عنوان سردمداران جامعه نام برده می شود که مایه ی حرکت روبه جلوی مردم و تمام اقشار جامعه هستند. او همچنین از احمد قاضی و احمد شریفی مانند دو ستاره درخشان آسمان نام برد و اشاره کرد که این افراد راه را برای مردم روشن می کنند.
دکتر اخلاقیان اینچنین به سخنان خود ادامه داد که: کاملا روشن است نبود افرادی اینچنین که دارای ارزش و احترامی مثال زدنی در میان اقشار جامعه هستند، می تواند چه کمبود هایی را به بار آورد، اگرچه ایشان که به مانند دو ستاره درخشان اند هیچگاه در آسمان گم نخواهند شد و همیشه فروزان و پر نور خواهند ماند.
ایشان افزوند: آثارِ نویسنده مترجم نامدار احمد قاضی و همچنین سخنان و آثار پر بار احمد شریفی، همیشه مایه ی خیر و برکت برای جامعه بوده و همه از آثار ایشان استفاده می کنند.
دکتر اخلاقیان اشاره می کند که:
مشخصههای این شخصیتها جدا از عالمبودنشان،عاشق بودنشان است و این نگرش از سرچشمهای الهام میگیرد که نویسنده یا پژوهشگر بودن هیچ سودی و آیندهای از منظر اقتصادی برایشان ندارد. از اینروست تا عاشق نباشی، ثمره چنین کارهای ارزشمند و طاقتفرسایی ممکن نخواهد بود.
او همچنین این دو عالم فرهیخته را صاحب علم و عشق می داند و اضافه می کند؛ ایشان از مباحث دنیایی و پول و شهرت بیزار اند و چنین دغده هایی را هیچوقت نداشته اند و بدین صورت است توانسته اند برای مردم و جامعه افتخار آفرین باشند.
رییس دانشگاه کردستان با اشاره به رشته ی تازه تاسیس زبان و ادبیات کردی در دانشگاه، افزود: خیلی مسروریم که این رشته برای اولین بار در ایران و به طور رسمی و آکادمیک در دانشگاه کردستان شروع به فعالیت کرده است.
بعد از ایشان، علی یونسی مشاور ارشد رییس جمهور که در این مراسم حضور داشت، خاطر نشان کرد: بزرگی چنین انسان هایی به خاطر هدفی بوده است که دنبال کرده اند، هدفی الهی و انسانی و فرهنگی.
ایشان فرهنگ را به مجموعه ای از ارزش های جامعه می دانند و افزودند: فرهنگ مجموعه ای از زبان، ادبیات، تاریخ و سنت هاست و در این میان آنچه باعث تداوم و زنده نگه داشتن یک فرهنگ می شود ابزار مهم آن است. اما در کل آنچه باعث تداوم و یا از بین رفتن یک ملت می شود، فرهنگ است.
ایشان ادامه می هند: بعضی از افراد تلاش کرده اند که کردها را افرادی عصبانی و غضب آلود معرفی کنند، بر ضد قوانین و صاحب فرهنگی ضعیف به مردم بشناسند، اما کردها دارای فرهنگی غنی و پر بار در تمام ایران شناخته شده اند و مردمی با شهامت غیور دارند، باید شناساندن مردم کرد و ملت کردستان نه تنها به تمام ایران، بلکه به تمام دنیا وظیفه خودمان بدانیم و به همگان ثابت کنیم که ملت کرد اینچین که نا اهلان معرفی می کنند نیست.
ایشان چند قومیتی ایران را یک غنیمت به شمار آورد که نه تنها تفاوت و تنش ها را افزایش نمی دهد، بلکه مایه ی استقلال بیشتر در برابر دشمنان خواندند و وجود هر کدام از این قومیت ها را هیچ گونه ضرر و زیانی ندانست و از آن ها به عنوان مزیت یاد کرد.
بعد از ایشان دکتر امید قادرزاده، رییس پژوهشکده ی کردستان شناسی دانشگاه کردستان از رفتن و ترک کردن مراسم از طرف علی یونسی از ایشان گله کرد و افزود: می بایست محفل را ترک نمی کردند تا حرف های ما را هم می شنیدند. کرد از ابتدا هم خواستار دیالوگ و صحبت کردن و رایزنی بوده است. ما این درخواست را داریم که بر سر میز مذاکره بنشینیم و ما را به عنوان کرد قبول کنید نه به عنوان اقلیت.
ایشان به سخنان خود افزودند و خاطرنشان کردند: برای ما هیچ خوشایند نیست که در حاشیه بمانیم و از ما به عنوان نردبانی برای موفقیت کسانی دیگر استفاده شود.
دکتر امید قادرزاده این را مایه ی تاسف دانست که بعد از حدود 30 سال ما توانستیم رشته زبان و ادبیات کردی را در دانشگاه کردستان تاسیس کنیم این در حالیست که در قانون کشور ما خیلی به روشنی اشاره به این موضوع شده است که بر طبق قوانین مجاز است.
ایشان گله مندی جامعه کرد را نسبت به دولت اینچنین بیان کرد و افزود: زمانی که نماینده دولت روحانی به این خطه می آید و بیان می کند که متاسفانه در این استان کسی را برای حفاظت و مراقبت از کردستان پیدا نکردیم، این خیلی جای تاسف دارد و باید بگویم که خیلی از مسولان استان فقط صندلی را اشغال کرده اند وگرنه هیچ حرکتی را انجام نداده اند.
رییس پژوهشکده کردستان شناسی دانشگاه کردستان افزود که اگر قرار بر این است که تغیراتی انجام گیرد، باید این تغیرات به خاطر و مردم و برای آن ها باشد.
ایشان به این مساله هم اشاره داشتند که: امروز در این سالن جمع شده ایم که از دو نفر از عالمان نام آشنای کرد تقدیر کنیم که برای شناساندن فرهنگ و زبان و ادبیات کردی در کشوری که هیچ قدمی در این در این زمینه برداشته نمی شود، تلاش های خستگی ناپذیری داشته اند.
قادرزاده از ریاست دانشگاه به دلیل اینکه این فرصت را در اختیار پژوهشکده قرار داده است تا از این دو عالم تقدیر بشود تشکر کرد و بیان کرد: امیدواریم که این مراسم بخش بتواند بخش کوچکی از فرهنگ و ادبیات غنی کرد را به جامعه بشناساند.
در ادامه سارا خسروی، دانشجوی دانشگاه کردستان، زندگی نامه ی عالم فرهیخته احمد قاضی را قرائت کرد:
استاد احمد قاضی در سال 1315 شمسی در روستای قاضی آباد از توابع مهاباد متولد شد و در سال 1324 و در دوره جمهوری کردستان به همراه خانواده خود به مهاباد آمدند و خواندن زبان کردی را آغاز کرد. بعدا تحصیلات خود را در مهاباد و تبریز به اتمام می رساند و پس از گرفتن مدرک دیپلم خود در سال 1333 به دانشسرای عالی تهران می رود و در سال 1336 در مطقع کارشناسی زبان و ادبیات انگلیسی فارغ التحصیل می شود.
احمد قاضی بعدا استاد دانشگاه شد و بعد تر در شهر مهاباد به خدمت و تلاش ادامه می دهد. همچنین ریاست امور فرهنگی شهر بوکان هم در آن زمان در اختیار ایشان بود. احمد قاضی در دوران سلطنت پهلوی به فعالیت های سیاسی به مدت چهار سال به زندان افتاد. اما با وجود این هم دست از تلاش و تقلا برنداشت و در زندان هم فعالیت های خود را ادامه می داد و چندین اثر را از انگلیسی و کردی به زبان فارسی ترجمه کرد.
همچنین چهار اثر بزرگ و فاخر ادبیات جهان به ترتیب: دون کی شوت، موش و گربه، حماسه گیل گمش و کلیله و دمنه را به زبان کردی ترجمه کرد که کتاب کلیله و دمنه قرار است به زبان کردی از طرف پژوهشکده ی زبان و ادبیات کردی دانشگاه آزاد سنندج رونمایی شود.
باید اشاره کنیم که احمد قاضی به مدت 20 سال سردبیر مجله ی فرهنگی ادبی سروه بود و در آن زمان چندین نوشته ی مهم و تاثیر گذار خود را در زمینه ادبیات منتشر کرد.
همچنین باور معروفی، دانشجو دانشگاه کردستان زندگی نامه احمد شریفی را قرائت کرد:
استاد احمد شریفی سال 1324 شمسی در شهر مهاباد به دنیا آمد. از همان ابتدای جوانی تمایلش به نویسندگی در او مشهود بود و تا قبل از آنکه در رادیو تهران مشغول به فعالیت شود توانایی خود را در روزنامه های کیهان، اطلاعات، تهران مصور و مجله ی خوشه در دهه ی چهلم شمسی ثابت کرد و همین مساله باعث این شد که نام احمد شریفی وارد کانون نویسندگان ایران بشود.
احمد شریفی در ابتدای فعالیت خود در روزنامه ها و رادیو تالیف کتاب در حوزه ی ادبیات کردی را هم نیز شروع کرده بود، که در آن زمینه صاحب بیش از 25 کتاب و صدها نوشته و یادداشت است.
فعالیت های ایشان در نیمه ی دوم دهه ی چهل شروع شد. استاد شریفی تالیف اثرهای خود را در کنار استاد مظهر خالقی و جمیل روزبیانی برای مدتی ادامه داد و بعد از آن به رادیو کرمانشاه رفتند.
در ابتدایی انتشار مجموعه ای از آثار خود در روزنامه های آن زمان، ترجمه ی اثری تحت عنوان راهنمای ژورنالیسم کردی در کارنامه ی استاد شریفی به چشم می خورد که در سال 1357 شمسی و در 82 صفحه منتشر کرده است.
در آن متونی که در مورد کردستان نوشته اند می توان اشاره به کتاب عشایر شکاک و زندگی وان به سرپرستی اسماعیل سمکو چاپ 1348 و کتاب زندگی سیاسی و اجتماعی عشایر بارزان کرد.
دیگر آثار استاد در این زمینه عبارت اند از انقلاب های کردهای موکریان در دوران سلطنت پهلوی، قیام سید رضا علوی برعلیه کمال آتاتورک و آیین ها و سنت های منطقه ی مهاباد.
استاد همچنین در زمینه زبان و ادبیات کردی هم آثار را خلق کرده است. فعالیت های ایشان در این زمینه عبارت است از: اساطیر و افسانه های کردی، هورامی زبان است یا گویش، ئاوڕ دانەوەیەکی خێرا لە بەیتی زەنبیل فرۆش، شاهنامه ی کردی اثری فاخر یا ترجمه ای از شاهنامه ی فارسی و ...
از آثار استاد آنچه که بیشتر مورد توجه است، تلاش ایشان برای زنده نگه داشتن نام و آثار بزرگ مردان به عنوان مثال برای تقدیر از تلاش های ماموستا هه ژار در زمینه های فرهنگی و اجتماعی، کتابی تحت عنوان هه ژار در گذر زمان را در تهران چاپ و منتشر کرد.
همچنین برای اولین بار نوشته ها و آثار دکتر مصطفی شوقی قاضی زاده را احیا می کند که در سال 1382 تحت عنوان نوشته های مصطفی شوقی قاضی زاده در 88 صفحه منتشر کرد.
از دیگر فعالیت های ایشان، همکاری با مجله های کردی همچون سروه، آینه، فرهنگ و متل در کردستان شرقی و ایران و همچنین مجموعه ای از سخنان ارزشمند ایشان که در ترکیه سوریه و عراق منتشر شده است.
در ادامه ماجد مردوخ روحانی در مورد اهمیت و نقش پرنگ کسانی چون احمد قاضی و احمد شریفی صحبت کرد و خاطرنشان کرد: از دست دادن احمد قاضی داغ بزرگی بود. اما باید به این فکر باشیم که اتفاق ناگواری خواهد اافتاد اگر کسانی چون احمد قاضی و احمد شریفی در جامعه حضور نداشته باشند. چه خواهد شد اگر نویسنده و شاعر و منتقد ادبی در جامعه ما نباشد؟
او برای پاسخ به این سوالات اشاره به دو اتفاق مهم در اروپا می کند: اول اشاره به رنساس در اروپا دارد که تحول عظیمی در زمینه فرهنگی به وجود آورد و در درجه دوم اشاره به انقلاب صنعتی اروپا کرد که چه تغییر و تحول شگرفی را در زمینه صنعتی به وجود آورد.
مردوخ به سخنان خود ادامه داد و افزود: کوچ کردن از اینجا شروع می شود، برای اولین بار روستاییان برای زندگی بهتر به شهرها آمدند و کارگر شدند و کاری از پیش نبردند. این بار صنعتکاران تلاش کردند که صنعت خود را گسترش دهند. در دوره ی کشاورزی و کشت و کار آنقدر که باید و شاید کارشان گسترش پیدا نکرده بود و نمی توانستند کاری را از پیش ببرند اما بعد آن انقلاب ها حتی بعضی ها ادعای خدا بودن را دارند و بعضی دیگر هم باید فقط کارگری کنند و هیچوقت هیچ پیشرفتی هم نداشته باشند.
او ادامه داد: همین مساله باعث پیدایش مارکسیسم شد که بر این اساس انسان نباید در صنعت و کارخانه ها مشغول باشند و کاری به آن ها داشته باشند و باید در اختیار دولت باشند. اما این خود باعث به وجود آمدن دو نظریه می شود. اول اینکه هنگامی که ماشین الات و کارخانجات ازان مردم نباشند قطعا شاهد فعالیتی دلسوزانه نخواهیم بود و دوم اینکه مردم با خود می گویند که اگر قرار بر این باشد که مدام کار کنم و در اخر صاحب چیزی هم نباشم پس کار نخواهم کرد. همین مساله هم باعث این شد که جوامع کمونیستی از قافله عقب بیفتند.
مساله ای که باعث شد جوامع اروپایی در تمام زمینه ها رشد کنند و الگوی خیلی از جوامع دیگر باشند همین انقلاب ها و شکوفایی های بود که از آن بحث شد و جدا از این مساله گفتمان شکوفایی و رشد کردن در میان جوامع مختلف و مردم رشد کرد.
در ابتدا این رشد و پیشرفت فقط از لحاظ اقتصادی و صنعتی بود. اما بعد از گذشت مدتی، شکوفایی فرهنگی و سیاسی و اجتماعی هم رشد کرد.
مردوخ روحانی گذری هم بر گفته های علی یونسی در ابتدای مراسم کرد و افزود: می گویند که کردستان استانی فرهنگی است، کمی فکر کنیم، اگر نگوییم که استانی فرهنگی است، چه دارید و می خواهید کردستان را چه بنامید؟ شهر صنعت و رشد و کارآفرینی؟ شهر کشت و کار و کشاورزی؟و... آن ها باید بدانند که امسال سال 1394 است و مردم بیکارند و گرسنه و زندگیشان تلخ است.
او دوباره به اهمیت و ارزش کار نویسندگان و صاحب نظران پرداخت و گفت: کردستان از هر لحاظی که فکر می کنید با معیار ها و استاندارد ها همخوانی ندارد و از آن ها عقب است و در این کش و قوس ها اهمیت دادن به نویسندگان و کار آن ها از همه چیز واجب تر است و باید بدانیم اگر احمد قاضی را دیگر نمی توانیم در میان خود داشته باشیم ضایعه ای بزرگ برای جامعه مان است.
در ادامه احمد بحری سخنانی را ارائه داد که شامل این مباحث بود:
خوشبختانه در جامعه ما هر کس در حد توان و قدرتش در تلاش برای حفظ هویت و جایگاه خود است و در صدر این افراد باید به نویسندگان و شاعران و روزنامه نگاران پرداخت که در این دوره پر از تهدید و اوضاع نابسامان یک تلاش واقعی و مدنی و حق گرایانه را رواج و برای تحقق آن زحمات زیادی را متحمل شده اند.
تالیف و به رشته تحریر درآوردن آثار هنری فاخر و انسانی و کاملا به دور از تعصبات کورکورانه به دست هنرمندان ما شایسته ی این مردم است.
لە نێو ئێمەدا بە کەم گرتنی دیتراو و چەوساندنەوەیان، بیری زێدەخوازی و تۆلە ئەستاندنەوە نەبۆتە کەلتوور. نەبوونی ئەمانە نموودی بەرچاوی دێموکراسیەتە و بەختەوەرانە لە نێو کۆمەڵگای ئێمەدا کە ڕۆژی خۆشی کەم بینیوە، ڕیشەی داکوتاوە. میلەتانی هاوچەشنی ئێمە چ لە باری دابەش بوونەوە و چ لە باری دەسەڵاتی باڵادەستەوە نەیانتوانیوە ئاوا بە ڕێژەیێکی باڵا خزمەتی زمان و کەلتووری خۆیان بکەن و سەرفرازانە ململانێ مان و نەمان بکەن.
این آثار با شب زنده داری و ناتوانی مالی و حتی آزار و اذیت نویسندگان ما به قلم درآمده است. هنرمند کرد اینطور نیست که فقط خدمتش به مردم کردستان باشد. آثارش بخشی از فرهنگ بشریت است. از نظر جغرافیایی بخشی از آسیا است، بخشی است از فرهنگ کردستان شرقی و در اخر بخشی از آن کشورهایی است که در آن زندگی می کنند و متاسفانه ابتدایی ترین نیازهای ما در این حوزه که به وجود آورده اند قابل مشاهده است.
فرە نەتەوەیی بۆ دەبێ مەترسی بێت؟ اگر آن همه آثار فرهنگی و ادبی جمع آوری شود، می دانید چه گنجینه ی پر ارزشی در چارچوب یک کشور می تواند بشود؟ و چقدر چنین کشوری صاحب ارزش و احترام در سرتاسر دنیا خواهد شد؟
سیاست را نمی توان با ذات هنر مقایسه کرد، هیچوقت با هم قابل مقایسه نبوده اند. سیاست پر از ادا اطوار و ناملایمات بسیاری است. این درحالی است که هنرمند روح هنرمند به قدری ظریف و لطیف است که درگیر آن شاپرکی است که روی گلها می نشیند، چه ظرافتی.
هنرمند مقصودش آزادی و سرافرازی انسانی است، در هر زمینه ای که کار کند و هرکجا هم که باشد. این دو هیچ سنخیتی با هم ندارند. سیاست تند و خشن و خون آلود، اما هنر همان چیزی است که به دل می نشیند و دل انگیز است.
در مقابل هم قرار دادن زبان معیار و زبان مادری کاری است که از سوی سیاست انجام می گیرد. سیاست با رویکردی رادیکالی زبان مادری را به حاشیه می فرستد و حتی در بعضی جاها می پندارند که گناه است و تاوان سنگینی هم دارد.
تمام ملت ها نیاز به یک زبان معیار دارند و این امری اجتناب ناپذیر است اما نه به هر قیمتی و نه به ازای فدا کردن همه چیز. این تناقضات و پارادوکس هایی که شاهد آن هستیم نتیجه سیاست های غلطی است که اعمال شده است.
این نوع سیاست به روشنی اعلام می دارد که گسترش زبان و ادبیاتی غیر از زبان معیار در چارچوب های مملکت جایی ندارد. اما توجهی به این سوال ندارند که چرا برای بقا و حفظ زبان معیار زبان مادری باید از بین برود و آن را فدا کرد؟
اصلاح کردن نواقص و برطرف کردن کمبود ها نیازمند سیاست درستی است که منجر به خدمت به مردم و تمام اقشار جامعه می شود، که در چارچوب مرزهایی زندگی می کنند که آن را کشور می نامند.
در ادامه ی این مراسم به یاد آن دو عالم بزرگوار دو شمع توسط دکتر بختیار سجادی و دکتر امید قادرزاده روشن شد.
بعد از آن ها رحیم لوقمانی سخنانی را در ارتباط با آن دو بزرگوار ارائه داد:
مرگ قلم و مرگ اساتیدی اینچنین دوباره ما را دور هم جمع کرده است. چه فاجعه ای از این بزرگتر که ملتی گنجینه های فرهنگی و ادبی خود را از دست رفته ببیند؟
یک ملت با زبانش زنده است، کسانی هم که بیشتر در این مسیر و زمینه در حال فعالیت هستند بیشتر نویسنده و شاعران و ادیبان هستند. هنر و ادبیات وابسته به نا اهلان و آثار آن ها کم رنگ خواهند شد و از یادها می روند و آنچه جاودانه در دل مردم و جامعه ماندگار خواهد شد آثار و تالیفات هنرمندان و نویسندگانی است که در دل های مردم زندگی می کنند.
کشورهای توسعه یافته که با آزادی و پیشرفت شناخته می شوند، اساس و پایه ی فکر و اندیشه شان را بر مبنای اندیشه ی فیلسوفان و نویسندگان بزرگ خود بنا نهاده اند اما ما ملت کرد در کدام دوره تاریخی به آن اندازه از بزرگان خود حرف شنویی داشته و از آنان پیروی کرده ایم؟
اگر پیام های انسان دوستانه و مصلحت آمیز ملای جزیری و نالی و حاجی قادر را گوش داده بودیم و اگر همان راه خانی و پیرمرد و اندیشه های عالمی همچون قاانع را دنبال کرده بودیم الان خیلی از ماها دیگر نسبت به زبان و ادبیات خود بیگانه نبودیم و زنده کش و مرده پرست نمی شدیم.
مرگ قضیه ای اجتناب ناپذیر در مورد همه ما است اما مرگ روشنفکران و نویسندگانی همچون احمد قاضی و احمد شریفی فقدانی بزرگ برای زبان و ادبیات و جامعه ما خواهد بود.
به راستی فعالیت ها و رفتارهای انسان دوستانه و احترام قائل شدن برای تمام عقیده ها، فعالیت در حوزه زبان و ادبیات و تاریخ و حتی بسیاری از سخنان ناب و فرهنگ شهرستانی همه و همه در وجود بزرگ مردی چون احمد قاضی هویدا بود و اینجانب بسیار مسرورم از اینکه در خدمت ایشان شاگردی کردم.
صدها و هزاران نفر می توان گفت که همکار و شاگرد ایشان بودند اما چند نفر از آن ها توانست جای احمد قاضی را پر کند؟ الان که ده ها و صدها نفر در رادیو و تلویزیون کار می کنند چند نفر از آن ها جای احمد شریفی را پر کردند؟ به این دلیل است که عرض کردم از دست دادن چنین افرادی فقدان و کمبود بزرگی است و باید راه و سخنان ایشان را راه خودمان بدانیم و از سخنانشان بهره بریم.
همان اندازه که زبان و تجربه ی ملت های دیگر را فرا بگیریم و با آن ها آشنا شویم تا از آن ها استفاده کنیم به نظر من مهم تر از آن این است که به زبان و ادبیات و ارزش های خودمان اهمیت بدهیم و به آن ها توجه کنیم به این دلیل که تنها خودمان هستیم که می توانیم معرف یک فرهنگ غنی و ناب باشیم نه کسانی دیگر.
تا زمانی که خودمان تاریخ و زبان و ادبیات خود را نشناسیم نمی توانیم با کسانی دیگر هم در تعامل باشیم و آن ها را بشناسیم. کودکان از ابتدا زبان پدر و مادر خود را می آموزند و وظیفه ما هم است که نسبت به آن زبان بیگانه نباشیم به این دلیل که تا زمانی که خود را نشناسیم نمی توانیم کسانی دیگر را بشناسیم.
در ادامه هم دکتر احمد پارسا سخنانی را ارائه داد:
این دورهمی، بزرگداشت قلم است، بزرگداشت فرهنگ است، بزرگداشت دو نفر از اساتید و عالمان کرد است. که نشان می هد ملت کرد همچنان قدردان زحمات و تلاش های این دو بزرگوار است و هیچگاه از یاد ها نرفته و نمی روند.
متاسفانه ما بعد از فقدان این دو بزرگوار به این فکر افتاده ایم که از آن ها قدردانی کنیم، بعد از آنکه از کنارمان رفتند. صد البته که این بزرگداشت باید زمانی برگزار می شد که آن عزیزان هم در کنار ما بودند و خودشان هم در این سالن و در جمع ما بودند.
متاسفانه تا اساتیدی اینچنین عالم و بزرگوار از پیشمان نروند ما قدرشان را نمی دانیم. اما همین که از بینمان می روند خیلی از ما این فرصت به وجود می آید، که عده ای مانند روزنامه نگاران گزارش بنویسند، برای عکاسان که عکس هایشان را منتشر کنند، برای مجسمه سازان تا مجسمه شان را بسازند و برای خیلی از افراد هم که به واسطه ایشان نامی برای خود دست و پا کنند.
الان هم خیلی از بزرگ مردان ما هستند که زحمات زیادی را می کشند و فعالیت های خود را ادامه می دهند. باید قدر آن اساتید بلند پایه را بدانیم تا بعد از فوتشان به این فکر نباشیم که کاش قدر ایشان را می دانستیم.
کاش که بعد از این مراسم و بزرگداشت یادمان نرود که احمد قاضی و احمد شریفی چه بزرگ مردانی بودند و ایکاش اجازه ندهیم که آثار و تالیفات این دو بزرگوار از بین بروند و آن ها را حفظ کنیم.
از خانواده این دو بزرگوار تقاضا می کنم که آثار و سخنان و تالیفات این اساتید چه آن ها که چاپ شده اند و چه آن ها که چاپ نشده اند تحویل افرادی دلسوز و فعال داده شود تا برای همیشه نام و یاد و راه آن بزرگواران در میان مل کرد جاودانه بماند.
چنین مردان بزرگی ظاهرا از بین ما رفته اند اما کتاب ها و فعالیت های آن ها باید جمع آوری شود و منتشر شوند تا همگان از رهنمودهای چنین افرادی بهره بگیرند و مورد استفاده قرار دهند.
بعد از خاتمه سخنان دکتر احمد پارسا یک پنل علمی به ریاست دکتر بختیار سجادی و حضور نجم الدین جباری، رضا شجیعی، بیان عزیزی و عدنان برزنجی آغاز شد.
در ابتدای پنل دکتر بختیار سجادی مباحثی را در رابطه با دیدگاه و اندیشه ی استاد احمد قاضی در مورد زبان را ارائه دادند و فرمودند: مجله سروه دوره ی مهمی در گسترش روشنفکری در این بخش از کردستان را شامل شد و احمد قاضی به مدت چند سال سر دبیر آن مجله بود.
ایشان افزودند: استاد احمد قاضی یکی از خصوصیات مهمشان دانش بالای ایشان نسبت به زبان بود و اصطلاحات و کلمات را با دقت انتخاب می کرد.
دکتر سجادی به سخنان خود ادامه دادند و خاطرنشان کردند: آن اهمیت و تمرکزی که قاضی نسبت به زبان داشت در ارتباط با تاریخ و شناساندن وقایع تاریخی هم داشته است.
بعد از دکتر سجادی، دکتر نجم الدین جباری شروع به سخنرانی کرد و در مورد آن دو بزرگوار و جایگاه و مقام آن ها بدین شیوه گفتند:
در میان آثار آن دو عزیز فقط جای یک چیز خالیست و آن هم زندگی نامه شان ست.
ما در دنیای تکنولوژی و دیجیتال هستیم باید عرض کنم که این شرایط نسبت به دنیای سنتی بسیاری بی رحم است. آن هایی که سعی کردند رابطه ای بین سنت و مدرنیته ایجاد کنند موفق شدند اما آن مساله ای که الان قابل بحث است این مورد است که در کردستان ما یک چشممان به مدرنیته و چشم دیگرمان به سنت است.
اگر کاملا از دنیای سنتی دست بکشیم، نسل های آینده چگونه از ما سخن می گویند؟ من تصورم بر این است که از ما شکایت کنند که چرا این اساتید و عالمان زندگی نامه خود را ننوشته اند؟
هیچ یک از این دست اساتید در کردستان انگیز ای برای نوشتن زندگی نامه ندارند مگر اینکه از آن ها درخواست شود. بهترین نمونه هم برای این مساله چیشتی مجیوری هه ژار است که خان شرفکندی از ایشان درخواست کرد و بدین ترتیب آن را تنظیم کرد.
از اساتیدمان این درخواست را دارم که زندگی نامه را به رشته تحریر درآورند آن هم به زبان کردی. این یک قدم بسیار مهم است برای نسل آینده که از نظر زبانی، احتماعی و روانشناختی و حتی فلسفی می تواند کارامد باشد. آن حلقه ی بسیار مهمی که ممکن است سنت و مدرنیته مان را به هم متصل کند بهتر است که ازبین نرود.
زبان کردی یتیم است البته نه بدان معنا که رها شده است و صاحبی ندارد بلکه مساله این است که ما آن را به حال خود گذاشته ایم انگار نمی خواهیم قدمی برداریم. همه مان این حرکت را داشته باشیم که سعی کنیم همچون ره پویان راه چنین اساتید بزرگواری به کردی بنویسیم.
آن دو عالم اخلاق نوشتن را رعایت می کردند. اما اکنون این اشتباهات و خطاهای ما به چه سرانجامی می رسد؟ به نظر من اینچنین نوشتن دردی را دوا نمی کند و باید اساسی کار شود.
این اساتید فرهیخته که قابلیت ها و توانایی های شایان ذکری داشتند به زبان کردی نوشتند و سعی بر آن داشتند که آن فاصله ای که بین مردم و نویسندگان ایجاد شده بود را به حداقل برسانند.
فعالیت های نویسندگان ما به خصوص افراد آکادمیک و مردم عادی فاصله ی زیادی از هم گرفته است. متاسفانه این فضای به وجود آمده می تواند نتیجه ی خوبی به همراه نداشته باشد. ما اینجا شاهد این هستیم که دانشگاه مسیر خود را می رود و مردم جامعه مسیری برای خود گزیده اند. بیاید این فاصله را کم کنیم و اینطور نباشد که مخاطبانمان فقط افراد آکادمیک و دانشگاهی باشند.
مجله سروه خود به تنهایی یک دانشگاه بود و من خودم 11 ساله بودم که اولین شماره آن به چاپ رسید که به زبان کردی بود. کردی نوشتن را از آنجا فرا گرفتم. به نظر من مجله سروه خود یک دانشگاه بود که به میان مردم آمد و همه را در کردی خواندن و نوشتن آموزش داد. متاسفانه که آن چراغ خاموش شد. اما استاد احمد قاضی که وظیفه سردبیری مجله را بر عهده داشت نشان داد که چه کار مهمی را انجام داده است. ایشان آن مجله را رهبری کردند و به میان مردم و کودکان آوردند که در آن زمان کاری بسیار بزرگ بود.
در ادامه رضا شجیعی سخنان خود را رائه داد:
لە چرکەساتێکی مێژووییدا کۆمەڵێک ڕووداو یان ڕووداوێکی گەورە دێتە ئاراوە کە هەموو ئومێدەکان و ئاسۆی ئەو هۆنەرانەی کە ئەکرا بە دی بێت، تاریک ئەبێ.
در این زمان است که باید اتفاقی به همان اندازه بزرگ و تاریخی روی بدهد تا بتوانی از آن تاریکی عبور کنی و امید های جدیدی را بسازی.
جمعی از انسان های بزرگ و روشنفکر و صاحب نظر جبهه را عوض می کنند و بنیان یک کار و فعالیت فرهنگی را می گذارند. این نوع از فعالیت و تلاش را استاد احمد قاضی در کردستان ایران معنا کرد.
احمد قاضی به عنوان یک نویسنده، یک زبانشناس، کسی که در سرودن شعر هم کار کرده است و یک منتقد ادبی هم هست، در تمام زمینه ها به فعالیت های بی وقفه خود ادامه داده است. قاضی کسی بود که نمی توان گفت فقط داستان نویس، روزنامه نگار و یا مترجم بود. ایشان سفرنامه ها را نگارش کرده است. نخستین دغده ی او شعر نو و شعر کلاسیک و از مشکلاتی که در میان شاعران کردستان به ویژه کردستان شرقی مطرح بوده است صحبت می کند.
صحبت کردن از دورنمای شعر کردی و مسائل زبانشناسی از دغده های اساسی و اولیه ایشان بود. جدا از این ها توجه خاصی به فرهنگ مناطق کرد نشین از تمام منظرها را دارد.
همه در این مساله اتفاق نظر دارند که استاد احمد قاضی شاعر نبوده است اما بعدا مطلبی از جانب جلال ملکشا منتشر شد، ایشان فرمودند: استاد احمد قاضی شاعر بودند اما هیچ گاه خود را به عنوان شاعر معرفی نکرد. ایشان چند دفتر شعر نزد من دارند و چند شعر ایشان هم در مجله سروه به چاپ رسیده است اما تمام این ها نتوانست ایشان را به عنوان شاعری در جامعه معرفی کند.
استاد قاضی در زمینه ترجمه هم کارهای مهمی را انجام داده اند و نظرات خود را در این زمینه نوشته اند. ایشان در همه کارهای خود دغدغه این را داشته است که از نواقص زبان کردی بکاهد و به نظر این کار را هم به سرانجام رسانده است.
بیان عزیزی هم در پنل حضور داشت و بیشتر به کارهای استاد قاضی در زمینه ترجمه پرداخت و گذری بر دو ترجمه مهم ایشان نیما و گیل گمش کرد و در این باره سخنان خود را ارائه داد:
ترجمه نیما احمد قاضی سه ویژگی مهم را در بر می گیرد و اولین سختی و دشواری ترجمه آن اشعار نیمایی بودن آن است. نیما پرچمدار شعر نو فارسی است. همه می دانیم که چه تاریخی را پشت سر گذاشته است تا به این نقطه عطف رسیده است و استاد قاضی با وجود تمام این دشواری ها شروع به ترجمه اشعار نیما کرد و در اینجا قاضی با مهارت تمام به ترجمه آن ها می پردازد.
دومین نکته ترجمه اشعار نیما شرایط اقلیمی است. می دانیم که نیما شاعری شمالی است و در شمال ایران به دنیا آمده است. بدین ترتیب استاد قاضی برای فهم بیشتر اشعار نیما چند بار به محل تولد نیما سفر کرد.
سومین مورد لحن و تن به خصوص نیما است. استاد در اینجا هم به خوبی عمل می کند و با ظرافتی مثال زدنی همه این ها را در نظر می گرد و حتی از نظر گرامری و شیوه ی صحیح نوشتن هم دقتی بسیاری را به خرج می دهد.
افسانه گیل گمش یکی از قدیمی ترین افسانه هاست که تقریبا 2700 سال قبل از میلاد مسیح به نگارش درامده است و برای اولین بار جوج اسمیت به نمایندگی از یک تیم 15 نفری از مترجمان المانی و فرانسوی آن را به زبان انگلیسی ترجمه می کنند و در ایران هم دو نفر آن را به فارسی ترجمه کرده اند که یکی از آن ها داوود منشی زاده و دیگری احمد شاملو است.
ترجمه این اثر به فارسی کار بسیار سختی بود اما به دلیل وجود گنجینه های فراوان ترجمه آن به قدری ساده می شود. اما در کردی ما مشکلی داریم و آن هم نبود چنین منابعی است که به نوعی یاری دهنده مترجم باشد. چقدر کار مترجم در اینجا دشوار می شود به خصوص در آن دوره که شرایط به نسبت به الان دشوار تر بود. اما احند قاضی با ذکاوت و هوش خود توانست از پس این کار هم بربیاید.
عدنان برزنجی اخرین نفر از پنل بود که در مورد احمد شریفی سخنانی را ارائه داد:
احمد شریفی یک استاد به تمام معنا بود که در زمینه تاریخی و فرهنگی زحمات زیادی را متقبل شد و در بسیاری از زمینه های دیگر هم سعی و تلاش مثال زدنی داشته است. به عنوان مثال در مسائل آیینی کار کرده است و در مورد حضرت علی و یارسان به فعالیت پرداخته است و مهدی نامه هم دارد.
ایشان همچنین سفرنامه هم می نوشتند. روزنامه نگار بودند. در زمینه تاریخی کار می کردند و از ادبا ماندگار ما است. ایشان حتی در مورد خوارکی ها و خوردنی های کردستان هم سخنانی را ارائه داده است و شاهنامه را هم نوشته است. آن همه تلاشی که ایشان در بسیاری از زمینه ها از خود نشان دادند به نظر من اگر در چند زمینه محدود کار می کردند درخشان تر از اکنون بودند.
متاسفانه ما به عنوان ملت کرد در طول تاریخ به مانند سایر ملت ها سعی و تلاشی آنچنان را از خود بروز نداده ایم تا در مورد تاریخ خود کار بکینم. متاسفانه بسیاری از تاریخ نویسان اروپایی بر روی تاریخ ما کار کرده اند و به دلیل اینکه نتوانسته اند در کردستان بمانند و فضا و امکانات لازم را نداشتند چند شهر را برای خود مد نظر داشتند و تمام آنچه را که نگارش کرده اند بدین گونه بوده است و در بعضی جاها نوشته های ان ها هیچ ربطی به کردستان ندارد. دلایل زیادی وجود دارد که کار تاریخی کمی انجام شده است و اگر کسی فعالیتی هم داشته است بیشتر در مورد قبایل و عشیرت های مختلف بوده است.
استاد احمد شریفی هم از این قاعده مستثنی نیست و ایشان هم بر روی بارزان ها و موکریان ها کار کرده اند. اما این نمی تواند اشتباه ایشان محسوب شود. این یک پهنه تاریخی در ما به عنوان کرد دارد مسائل زیادی این مشکل را به وجود آورده اند.
شریفی در نگارش سفرنامه از نویسندگان برجسته است و سفرنامه های خوبی را هم به رشته تحریر دراورده است. سفرنامه اورامانی سفرنامه رابینسونی را به کردی تجمه کرده است که اگر بیشتر متمرکز می شدند قطعا موفقت تر هم بودند.
استاد احمد قاضی به نظر من قبل از آنکه یک شاعر، نویسنده، ادیب، روزنامه نویس و ... باشد یک زبانشناس به تمام معنا بودند و فعالیت های ایشان برای زبان کردی را فراموش نخواهیم کرد. همینکه برای آموزش زبان کردی به شیوه ای آکادمیک تلاش کرده است نشان از این امر است.
بعد از اتمام پنل کامبیز ابراهیم زاده چند دقیقه ای را به ارائه سخنان خود پرداخت و گفتند:
پاش کۆتایی هاتنی پەنێلەکە، کامبیز ئیبراهیم زادە وتارێکی پێشکەش کرد و وتی: لە زانستی کۆمەڵناسیدا نەتەوە یەکەیێکی ڕەنگاوڕەنگە لە مرۆڤەکان و لە زمان و کەلتوور و مێژوو کۆیان دەکاتەوە. لێرەدا گرینگ ئەوە نیە کە ئەم یەکەیە دەوڵەت بێت یان نەتەوە، گرینگ ئەو هەستە هاوبەشەیە کە دەخوازن داهاتوویێکی هاوبەش پێکەوە دروست بکەن و پێکەوە بژین.
ئەو بڕوای وایە کە کرد وەک دیکەی نەتەوەکان لە دوو بواری میراتی هاوبەش و پێک هێنانی داهاتوویکی هاوبەش تێدەکۆشێت و دەڵێت: ئێمە کە دەست بە نوسین دەکەین بی گومان نابێ چاومان لەوە بێت کە کۆمەڵگا بۆمانی قەرەبوو بکاتەوە و ئەمە ئەرکی کۆمەڵگا نیە.
ابراهیم زاده به سخنان خود ادامه داد و افزود:
بهترین کتاب در جامعه ما بیشتر از 300 جلدش به فروش نمی رسد و بهترین و پرمحتوا ترین کتاب تاریخی ما بیشتر از 400 جلدش فروش نمی رود و این نشان دهنده آن است که مساله خیلی عمیق تر از آن است که فکر می کنیم.
ایشان با اشاره به اینکه ملت کرد قدردان چنین بزرگ مردانی هستند افزودند: جامعه ما هرگز نباید چنین کسانی را فراموش کند و به نظر من باید به نظرات و ایده های همدیگر احترام بگذاریم و یا کاری را شروع نکنیم و یا زمانی که دست به کار شدیم از آن دست نکشیم.
خالق جلیل نژاد اخرین نفری بود که صحبت کرد و از تغیرات سیاسی و سردرآوردن جریانات سیاسی و فرهنگی درمیان کردها صحبت کردند.
در پایان هم برادر استاد احمد قاضی از پژوهشکده کردستان شناسی و دانشگاه کردستان تشکر کرد و سپس پسر استاد احمد شریفی پیام خود و خانواده استاد را قرلئت کردند که حامل تشکر و خانواده این بزرگوار از دانشگاه و پژوهشکده بود.
اخرین بخش این مراسم اهدای جوایز و تندیس به خانواده های آن دو عالم بزرگوار بود که با حضور فردیناخلاقیان، هادی ضیاءالدینی، ماجد مردوخ روحانی، بختیار سجادی، عدنان برزنجی، امید قادرزاده و معروف صمدی صورت گرفت.
شایان ذکر است که این مراسم با همکاری پژوهشکده کردستان شناسی دانشگاه کردستان همراه با کانون فرهنگی ادبی راژه و جامعه بزرگداشت نام آوران کرد در تاریخ 26 خرداد ماه 1394 در دانشگاه کردستان برگزار شد.